English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3548 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
license U اجازه
license U مجوز
license U جواز
license U اجازه نامه
license U گواهی نامه
license U تصدیق
license U پروانه
license U پروانه دادن مرخص کردن
license U اجازه رفتن دادن
license U جواز شغل
license U پروانه جواز
license plates U پلاک
site license U مجوز درون سازمانی
software license U امتیاز نرم افزار
license contract U قرارداد اجازه استفاده
to license a play U اجازه نمایش داستانی را دادن
license plates U نمرهی اتومبیل
license plate U پلاک
software license U مجوز نرم افزار
license plate U نمرهی اتومبیل
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
to pass your driver's license test at the first attempt U آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book value U بهای دفتری
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one U جلد نخستین
here is my book U کتاب من اینها
book one U کتاب نخست
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
that is my book U این
this book is yours U این کتاب مال شما ست
book value U ارزش دفتری
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
book U بداخلاق
your book U کتابتان
your book U کتاب شما
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
with out book U برون سند کتابی ازبر
here is my book U اینست کتاب من
very many book U کتابهای خیلی زیاد
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
by the book U ازروی کتاب
the book is out of p U کتاب تمام شده است
to book something U چیزی را رزرو کردن
book U ثبت کردن
by the book U کتابی
book U مجلد دفتر
book U شماره بازیگرخطاکار
that book U این کتاب
book U دفتر
that book U ان کتاب
the a of a book U خوانندگان کتابی
book U فصل یاقسمتی از کتاب
book U کتاب
that is my book U کتاب من است
to book something U چیزی را سفارش دادن
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
text book U کتاب درسی
telephnone book U دفتر تلفن
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
woman of the book U کتابیه
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
service book U کتب مذهبی
year book U سالنامه
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
tou book U لباس تکواندو
service book U کتب دعا
word book U کتاب لغت
book plate U برچسب کتاب
white book U کتاب سفید
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
to consult a book U سرکتاب باز کردن
to bring to book U حساب پس گرفتن
to bring to book U بازخواست کردن از
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
time book U دفتر ثبت ساعات کار
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
waste book U دفتر باطله
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
text book U رساله
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
thank tou for that book U متشکرم
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
the book is my property U کتاب مال من است
telephone book U دفتر تلفن
book keeping U حسابداری [حسابداری]
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
word book U واژه نامه
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
word book U کتاب لغت
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
bound book U کتابپربرگ
book of matches U جعبهکبریت
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U راهنمای تلفن
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book U کتاب راهنمای تلفن
log book U رخداد نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U دفتر رخدادهای روزانه
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book U کتاب کاریکاتور
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
address book U دفترچه تلفن
book token U کارتخریدکتاب
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book U کتابقانون
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
exercise book U کتابتمرین
cookery book U کتابآشپزی
code book U کتابرمزگشا
book plates U برچسب کتاب
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
chap book U کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
black book U کتاب سیاه
bring to book U بازخواست کردن از
book review U مقاله درباره کتاب
book review U انتقاد از کتاب
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings U کتاب پادشاهان
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms U مزامیر داود
book of psalms U زبور حضرت داود
book of psalms U زبور داود
book of proverbs U کتاب امثال حضرت سلیمان
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
cheque book U دفترچه چک
gun book U دفتریادداشت سوابق توپ
gun book U دفترچه خدمت توپ
guide book U راهنمای مسافران
guide book U کتاب راهنما
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book U قوطی مگس ساختگی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book U دفتر روزنامه
copy book U دفتر کپیه
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
bell book U دفتر موتورخانه
cheque book U دسته چک
book of account U دفترحساب
book of account U دفتر روزنامه
book of account U دفتر کل
blank book U دفترسفید
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book U دفتر بروات
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
account book U دفتر حساب
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book U قوانین موضوعه
statute book U کتاب قانون
statute book U کتاب نظامنامه
prayer book U دعانامه
prayer book U نماز نامه
prayer book U کتاب نماز
blank book U کتابچه
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
book move U حرکت کتابی شطرنج
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker U چوب الف
book marker U نشان لای کتاب
book making U شرطبندی
book learning U علم کتابی
book keeper U دفتردار
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
Recent search history Forum search
1This student is stupid ,close the book on him.
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
2In someone bad (or good) books.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1i was in the middle of a thick law book
1was at once deep in my law book again
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2passive and active verbs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com